آسیای جنوب شرقی خاستگاه ظهور اسلام نبوده و از نظر جغرافیایی نیز با راءس ظهور اسلام، یعنی جزیرةالعرب نیز فرسنگها مسافت داشته میباشد. به این روی، ضرورتاً ورود و پیشرفت اسلام دراین ناحیه نمیتوانسته میباشد به طور همزمان با ظهور اسلام در جزیرةالعرب و یا این که کشورهای همجوار و مجاورت آن همچون مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد جمهوری اسلامی ایران و شبهمجموعه کشور ها که بوسیله سپاهیان اسلام و با فاصلة خیر چندان بدور از ظهور اسلام روند اسلامی شدن خویش را با گاز طی کرده بودند، پیش آمده باشد. از اینرو، فرض اصلی بر این مبتنی میباشد که ورود و پیشرفت اسلام در آسیای جنوب شرقی نتیجة دورة بعداز ظهور اسلام، یعنی دورة ثبت اسلام و تشکیل دولت اسلامی و رونق دریافت کردن کسب و کار فرنگی به وسیله بازرگانان مسلمان در شبهجزیره ایالات متحده عربی و کشورهای ناحیه همجوار آن بوده میباشد. طی این عصر، مسلمانها مجال و قابلیت نگاه به مرز و بومهای به دور را برای بسط آئین اسلام و بسط مبادلات تجاری با بقیه ملل یافته بودند. بعضا روایتها و حکایتهای جان دار در ادبیات داستانی مالایی (همچون حکایت رادن کیان سانتن) بر اساس ورود اسلام به آسیای جنوب شرقی در اولیه سالهای بعد از ظهور آن در شبهجزیرة ایالات متحده عربی ثابت نشده میباشد و دلایل متقنی بر قبول آن نیست.
نکتة حایز التفات دیگری که بر فرض سابق الذکر تأکید مینماید این میباشد که آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد ورود اسلام به منطقة آسیای جنوب شرقی عمدتاً در بستر مذهبها شرعی، کلامی و عرفانی خاصی صورت گرفته و این بدان مضمون میباشد که ورود اسلام در قرن نخستین هجری، که هنوز مذهبها شرعی و کلامی صورت نگرفته بود، رخداد نیفتاده میباشد. برای شعور این نکته، ضروری میباشد یاداوری خواهد شد که اولی پیشوای مذهب ها اربعه؛ ابوحنیفه (م150ق)، دومی پیشوا صاحب و مالک بن انس (م179ق)، سومی پیشوا محمد شافعی (م204ق)، و چهارمین پیشوا احمد بن حنبل (م240ق) بودهاند. اینان، 5/1 تا 5/2 قرن با مجال ظهور اسلام مسافت داشتند. مذهب جعفری نیز در دورانی که بنیامیّه و بنیعبّاس سرگرم زد خورد سیاسی بودند (از سال 107 تا سال 132 که بنیامیّه سقوط کرد)، بوسیله امام باقر7 و امام جعفر صادق7 تأسیس گشت.
2. نقش ادله فرنگی در مراحل اسلامیسازی در حوزه
پروسه اسلامیسازی در منطقة آسیای جنوب شرقی، سیری غیرقانونی داشته و دراین مراحل، که طی رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد دورة هنگامی در حدود پنج قرن - یعنی از قرن یازدهم تا شانزدهم - میلادی ادامه داشته، سه دلیل بازرگانان و تجّار، داعیان و مبلّغان فرنگی - که عمدتاً صوفی مسلک بودند، و خویش بومیان مسلمان شدة حوزه در آن نقش داشتهاند. در زمینه ی اینکه کدام یک از این سه دلیل - یعنی بازرگانان، مبلّغان و بومیان بر دیگری مقدّم بودهاند رسیدگی بیشتری موردنیاز میباشد، هرچند عمده منابع بر تقدّم نقش بازرگانان در معرفی اسلام به ساکنان این ناحیه دلالت دارااست.
بهلحاظ می رسد دراین مورد، میقدرت فرض توده دو عقیده، یعنی «بازرگانان مبلّغ» را نیز عهده دار شد. این قابلیت هم وجود داراست که مبلّغان صوفی مسلک یار با کشتیهای تجاری و هم زمان با بازرگانان مسلمان وارد این حیطه گردیدهاند. در تایید نظریة نقش دلیل بازرگانی در ورود و بسط اسلام، تذکر این نکته ضروری میباشد که در پیشین، علم ها تجزیه و تفکیک نشده بود و طی مدارج تحصیلی، نیازمند تعلیم معارف اسلامی در مدرسهمنزلها و مدارسی بود که در آن ضرورتاً علم آموزی علم ها اسلامی پایة حرفههای تحصیلی به شمار میرفت. از این رو، اشخاصی که در عرصههای کسب و کار میانالمللی شغل داشتند و عمدتاً نیز از سطح ها بالا و متمول و برخیً احاطهزادگان جامعه به شمار میآمدند، دارنده دانسته ها و علم فقاهتی نیز بودند. این اشخاص، که در مسیر تجاری خویش به هندوچین، برخیً در بنادر کشورهای آسیای جنوب شرقی به عنوان مثال ملاکا، آیوتایا وپاسای نیز توقف میکردند، برای تخلیه و فروش کالاهای خویش و خرید کالاهای نو و گذراندن فصل بارانهای موسمی، مجبور به توقف شش ماهه تا یک ساله در حیطه بودند. طی این زمان، در کنار مراودات و تعاملات روزمرة معمولی و کاری، مجال و قابلیت معرفی عقاید مذهبی و یا این که جواب به سوالهایی که بوسیله بومیان شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد نسبت به رفتارها و باورهای مذهبی آن ها شکل میگرفت نیز مهیا میشد. در بعضا بخشها، همچون آیوتایا در سیام (تایلند)، بازرگانان و تجّار مسلمان به باعث وضعیت قابل قبولی که یافته بودند، بدن به اقامت زمانبر داده و با تزویج و تشکیل شهرکها و بخشها مسکونی مرتبط با خویش، رأساً اولین دولت ها اسلامی را درین نواحی تشکیل دادند. نکتة شایان توجه دیگر اینکه نظام طبقاتی و اجتماعی ناحیه متأثر از هندوئیسم و بودیسم بود و ساختار طبقاتی جامعه، به طور هرمی بود که در آن حاکمان و تسلطزادگان عمدتاً نقش مهم را در کارها جامعه بر عهده داشتند و این ساختار
بر اکثری از دولت ها این حیطه حکم کننده بود. از این رو، قسمت عمدة دادوستدهای تجاری به وسیله حاکمان و کارگزارن و تسلط شکل میگرفت و به همین باعث، حاکمان عمدتاً در تایید اسلام پیش گام بودند و درپی آن، بقیه طبقات اجتماعی به اسلام روی میآوردند.
آسیای جنوب شرقی خاستگاه ظهور اسلام نبوده و از نظر جغرافیایی نیز با راءس ظهور اسلام، یعنی جزیرةالعرب نیز فرسنگها مسافت داشته میباشد. به این روی، ضرورتاً ورود و پیشرفت اسلام دراین ناحیه نمیتوانسته میباشد به طور همزمان با ظهور اسلام در جزیرةالعرب و یا این که کشورهای همجوار و مجاورت آن همچون مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد جمهوری اسلامی ایران و شبهمجموعه کشور ها که بوسیله سپاهیان اسلام و با فاصلة خیر چندان بدور از ظهور اسلام روند اسلامی شدن خویش را با گاز طی کرده بودند، پیش آمده باشد. از اینرو، فرض اصلی بر این مبتنی میباشد که ورود و پیشرفت اسلام در آسیای جنوب شرقی نتیجة دورة بعداز ظهور اسلام، یعنی دورة ثبت اسلام و تشکیل دولت اسلامی و رونق دریافت کردن کسب و کار فرنگی به وسیله بازرگانان مسلمان در شبهجزیره ایالات متحده عربی و کشورهای ناحیه همجوار آن بوده میباشد. طی این عصر، مسلمانها مجال و قابلیت نگاه به مرز و بومهای به دور را برای بسط آئین اسلام و بسط مبادلات تجاری با بقیه ملل یافته بودند. بعضا روایتها و حکایتهای جان دار در ادبیات داستانی مالایی (همچون حکایت رادن کیان سانتن) بر اساس ورود اسلام به آسیای جنوب شرقی در اولیه سالهای بعد از ظهور آن در شبهجزیرة ایالات متحده عربی ثابت نشده میباشد و دلایل متقنی بر قبول آن نیست.
نکتة حایز التفات دیگری که بر فرض سابق الذکر تأکید مینماید این میباشد که آدرس مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد ورود اسلام به منطقة آسیای جنوب شرقی عمدتاً در بستر مذهبها شرعی، کلامی و عرفانی خاصی صورت گرفته و این بدان مضمون میباشد که ورود اسلام در قرن نخستین هجری، که هنوز مذهبها شرعی و کلامی صورت نگرفته بود، رخداد نیفتاده میباشد. برای شعور این نکته، ضروری میباشد یاداوری خواهد شد که اولی پیشوای مذهب ها اربعه؛ ابوحنیفه (م150ق)، دومی پیشوا صاحب و مالک بن انس (م179ق)، سومی پیشوا محمد شافعی (م204ق)، و چهارمین پیشوا احمد بن حنبل (م240ق) بودهاند. اینان، 5/1 تا 5/2 قرن با مجال ظهور اسلام مسافت داشتند. مذهب جعفری نیز در دورانی که بنیامیّه و بنیعبّاس سرگرم زد خورد سیاسی بودند (از سال 107 تا سال 132 که بنیامیّه سقوط کرد)، بوسیله امام باقر7 و امام جعفر صادق7 تأسیس گشت.
2. نقش ادله فرنگی در مراحل اسلامیسازی در حوزه
پروسه اسلامیسازی در منطقة آسیای جنوب شرقی، سیری غیرقانونی داشته و دراین مراحل، که طی رزرو مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد دورة هنگامی در حدود پنج قرن - یعنی از قرن یازدهم تا شانزدهم - میلادی ادامه داشته، سه دلیل بازرگانان و تجّار، داعیان و مبلّغان فرنگی - که عمدتاً صوفی مسلک بودند، و خویش بومیان مسلمان شدة حوزه در آن نقش داشتهاند. در زمینه ی اینکه کدام یک از این سه دلیل - یعنی بازرگانان، مبلّغان و بومیان بر دیگری مقدّم بودهاند رسیدگی بیشتری موردنیاز میباشد، هرچند عمده منابع بر تقدّم نقش بازرگانان در معرفی اسلام به ساکنان این ناحیه دلالت دارااست.
بهلحاظ می رسد دراین مورد، میقدرت فرض توده دو عقیده، یعنی «بازرگانان مبلّغ» را نیز عهده دار شد. این قابلیت هم وجود داراست که مبلّغان صوفی مسلک یار با کشتیهای تجاری و هم زمان با بازرگانان مسلمان وارد این حیطه گردیدهاند. در تایید نظریة نقش دلیل بازرگانی در ورود و بسط اسلام، تذکر این نکته ضروری میباشد که در پیشین، علم ها تجزیه و تفکیک نشده بود و طی مدارج تحصیلی، نیازمند تعلیم معارف اسلامی در مدرسهمنزلها و مدارسی بود که در آن ضرورتاً علم آموزی علم ها اسلامی پایة حرفههای تحصیلی به شمار میرفت. از این رو، اشخاصی که در عرصههای کسب و کار میانالمللی شغل داشتند و عمدتاً نیز از سطح ها بالا و متمول و برخیً احاطهزادگان جامعه به شمار میآمدند، دارنده دانسته ها و علم فقاهتی نیز بودند. این اشخاص، که در مسیر تجاری خویش به هندوچین، برخیً در بنادر کشورهای آسیای جنوب شرقی به عنوان مثال ملاکا، آیوتایا وپاسای نیز توقف میکردند، برای تخلیه و فروش کالاهای خویش و خرید کالاهای نو و گذراندن فصل بارانهای موسمی، مجبور به توقف شش ماهه تا یک ساله در حیطه بودند. طی این زمان، در کنار مراودات و تعاملات روزمرة معمولی و کاری، مجال و قابلیت معرفی عقاید مذهبی و یا این که جواب به سوالهایی که بوسیله بومیان شماره تلفن مسجد غدیر باباعلی ارشاد مشهد نسبت به رفتارها و باورهای مذهبی آن ها شکل میگرفت نیز مهیا میشد. در بعضا بخشها، همچون آیوتایا در سیام (تایلند)، بازرگانان و تجّار مسلمان به باعث وضعیت قابل قبولی که یافته بودند، بدن به اقامت زمانبر داده و با تزویج و تشکیل شهرکها و بخشها مسکونی مرتبط با خویش، رأساً اولین دولت ها اسلامی را درین نواحی تشکیل دادند. نکتة شایان توجه دیگر اینکه نظام طبقاتی و اجتماعی ناحیه متأثر از هندوئیسم و بودیسم بود و ساختار طبقاتی جامعه، به طور هرمی بود که در آن حاکمان و تسلطزادگان عمدتاً نقش مهم را در کارها جامعه بر عهده داشتند و این ساختار
بر اکثری از دولت ها این حیطه حکم کننده بود. از این رو، قسمت عمدة دادوستدهای تجاری به وسیله حاکمان و کارگزارن و تسلط شکل میگرفت و به همین باعث، حاکمان عمدتاً در تایید اسلام پیش گام بودند و درپی آن، بقیه طبقات اجتماعی به اسلام روی میآوردند.